صفحه اصلی » گروه » زندگی نامه استاد
نگاهی گذرا به زندگانی فقیه اهل بیت علیهم السلام استاد حاج سید مرتضی خاتمی ...
به هر ترتیب من صبح ها درس می خواندم و بعد از ظهرها تا به شب کمک برادرم به پانسمان و تزریقات می پرداختم.
به توفیق الهی از همان طفولیت مقید رفتن به مساجد و حوزه های علمیه بودم و سخنرانی ها را به تمامی گوش می نمودم و مطالب بسیاری را از سخنرانان آن زمان به یاد دارم که هنوز هم با گذشت این همه سال بعضی از مطالب آنان مرا به اعجاب می آورد.
در خوانسار نیز با پدرم هر روز به مسجد می رفتیم، ایشان به قدری منظم و مرتب به مسجد می رفت و همیشه پای منبر می نشست که جای نشستن او در مسجد معین بود و همه می دانستند که اینجا، جای سید میرزا است.
در تهران که آمدم بحمدالله چون در خیابان ناصر خسرو بودم در نزدیکی ما حوزه علمیه مروی و نیز مسجد ارگ و نیز مسجد شاه ( مسجد امام فعلی ) بود و من مرتب نماز خود را به جماعت در این اماکن می خواندم.
یادم هست یک وقتی برادرم مرا از رفتن به مسجد نهی کرد و به من گفت تو که میروی و می آیی کلی از وقت گرفته می شود و کار داریم، نماز در همین مطب بجا بیاور!
من مجبور بودم قبول کنم، فردای آن روز اذان که گفته شد سجاده نماز را درمطب پهن نمودم و اذان و اقامه گفتم و نماز را با آداب آن بجا آوردم،برادرم که دید در مطب در جلوی بیماران – خصوصا در آن زمان با آن بی بند و باری ها – این نماز خواندن من، صحنه جالبی شاید به نظر نیاید، به من گفت : برو همان در مسجد نماز بخوانی بهتر است. و الحمدلله از این فیض محروم نشدم ».
ارسال توسط : admin