حدیث روز
پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله و سلم): هیچکس حقیقت ایمان را کامل نمی کند مگر اینکه جدال لفظی را رها کند هر چند با او باشد. بحارالانوار ج2 ص 138

جمعه, ۲۲ فروردین , ۱۴۰۴ Friday, 11 April , 2025 ساعت 18:19:32×
مبارزات سیاسی حضرت استاد در کنار استاد خویش
19 خرداد 1401 - 16:49
شناسه : 838
بازدید 1778
31
نگاهی گذرا به زندگانی فقیه اهل بیت علیهم السلام استاد حاج سید مرتضی خاتمی ...

اینجا بود که « سید مرتضی » جوان که گرم درس و بحث حوزوی و درگیر و دار مباحث فقهی و اصولی خویش بود به استادی عالم و عامل که از جهت علمی حوزه علمیه مشهد و قم را اخذ نموده و از جهت عمل، جهاد فی سبیل الله را راهرو خود نموده و بی […]

ارسال توسط :
پ
پ

اینجا بود که « سید مرتضی » جوان که گرم درس و بحث حوزوی و درگیر و دار مباحث فقهی و اصولی خویش بود به استادی عالم و عامل که از جهت علمی حوزه علمیه مشهد و قم را اخذ نموده و از جهت عمل، جهاد فی سبیل الله را راهرو خود نموده و بی پروا جان خود را برکف گرفته بود، آشنا می شود که صفحه تازه ای در زندگانی ایشان گشوده می گردد.

« در خدمت ایشان به درس خواندن پرداختم ودر تمامی نماز ها و سخنرانی های ایشان شرکت می کردم و به تدریج من تنها شاگرد ایشان شدم و نیز نزدیک ترین شخص به ایشان و اولین نفر در فعالیت های مسجد و برنامه هایی که ایشان تنظیم می نمودند ».

همانطور که در سند خیلی محرمانه سازمان امنیت و اطلاعات کشور دولت پهلوی به مورخه ۱۶/۱۰/۱۳۴۵ هجری شمسی راجع به گزارش از حضرت آیت الله سعیدی ( رحمت الله ) در مسجد امام موسی بن جعفر ( علیما السلام ) آمده است : « سید مرتضی خاتمی قبل از سخنرانی ایشان در صحبت خود پس از تعلیم بعضی احکام فقهی، رسماً امام خمینی ( رحمت الله ) را دعا می کند » و این کار در آن زمان از خطرناک ترین کارها و از مصادیق مبارزه علنی با رژیم وقت، به شمار می رفته است که حتی بیشتر مبارزین در آن سنوات به این نحوه علنی نام بردن امام خمینی ( رحمت الله ) ابداً نمی پرداختند بلکه با کنایه به حرکت و نهضت ایشان اشاره می کردند اما حضرت استاد که در آن زمان بیست و سه سال بیشتر از عمر خود را سپری ننموده اند، رسماً و علناً در مسجد امام موسی بن جعفر ( علیه السلام ) با یقین به حضور مسئولین امنیتی و با حساسیت بسیار آن مکان، با همه اینها چنین شجاعانه امام خمینی ( رحمت الله ) را رسماً و با ذکر نام صریح، دعا می کند.

واین یعنی آمادگی نهایی ایشان برای هرگونه عاقبتی در این هدف مقدس!

به علاوه اینکه مبارزات در سال ۱۳۴۵ شمسی، جزء اولین گامهای مبارزه علنی نهضت امام خمینی ( رحمت الله ) به شمار می رود و بسیاری از مبارزین بنام انقلاب، در آن سالها اثری از فعالیت آنها در دست نیست بلکه در سالهای بعد به این مجموعه پیوسته اند.

و اینک گزارش اطلاعاتی ساواک که مُ

هر ( خیلی محرمانه ) بر آن نمایان است به شماه ی گزارش (۲۰۵۵/۲۰ و ) به تاریخ ۱۸/۱۰/۴۵ نوشته است به اینکه :

منبع نشر این سند، کتاب ( یاران امام به اسناد ساواک، شهید آیة الله سعیدی، ناشر : « مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات » می باشد که در کنار نقل این سند زندگینامه مختصری از حضرت استاد نوشته شده :

« سید مرتضی خاتمی در سال ۱۳۴۲ هـ.ش در شهرستان خوانسار متولد شد و مراتب تحصیلی را در تهران در دارالفنون پشت سر گذاشت و پس از اخد مدرک دیپلم ریاضی به دانشگاه راه یافت. جوّ دانشگاه مانع درس او شد از این رو به تحصیلات حوزوی روی آورد و در محضر آقای سعیدی و صدرزاده خراسانی و آیت الله وثوق تهرانی سطح را تمام و به درجه اجتهاد رسید… ».

همینطور در سندی دیگر که نیز ممهور به مُهر ( خیلی محرمانه ) سازمان امنیت رژیم پهلوی است به تاریخ وقوع ۱۴/۱۱/۱۳۴۵ شمسی که حدود چهل و چهار سال پیش از امروز تنظیم شده است . این سند در تاریخ ماندگار شده، نشان می دهد که چطور مردان الهی به فرمان رهبر خویش چنین شجاعانه خود را به تبعاتی خوفناک وا می دارند، باشد که سرمشقی برای جوانان امروز گردد که قدر دینداری و زحمات گذشتگان خود پاس دارند.

و نیز سند بعدی به مورخه وقوع ۲۸/۱۱/۴۵ که همانطور که در تصریحات بعدی خود ساواک ذکر شده، سید مرتضی خاتمی با اینکه بیش از مدتی کوتاه از حضور شهید سعیدی ( رحمت الله )  نگذشته است، دومین شخص ثابت شده علمی و مبارزاتی آن پایگاه جهادی برای سازمان امنیت، شده است، که از وی به عنوان برجسته ترین شاگرد آن شهید سعید نام می برند.

حضرت استاد می فرمودند :

« بسیار مجذوب ایشان بودم و دائما در خدمتشان به درس و بحث و حضور در مسجد و نیز  به دستور ایشان به سخنرانی و پاسخ سوالات مردم می پرداختم و این همراهی، باعث شود، که حتی حرکات و سکناتم نیز شبیه ایشان شده بود حتی مقداری لهجه مشهدی نیز پیدا کرده بودم.

ایشان در سفر مخفی که به نجف رفتند دو نسخه از  کتاب تحریر الوسیله به همراه خود آوردند که این دو نسخه اولین نسخه ای بود که وارد ایران شد. یکی را برای خود نگه داشتند و دیگری را به من دادند و شروع به تدریس آن برای من نمودند خصوصاٌ اینکه باب جهاد و امر به معروف در آن بسیار مبسوط نوشته شده بودکه در کتب دیگر چنین نبود و این کتاب بسیار مخفی و خطرناک بود بعد ایشان باب امر به معروف و نهی از منکر آن را به فارسی ترجمه کردند و آن را مخفیانه چاپ کردندو در پشت جلد آن نوشتند: « حق چاپ محفوظ نیست » یعنی اگر جرأت دارید چاپ کنید که بعد از نشر آن به قدری مصیبت برای ایشان درست کردند و ایشان را آزار و شکنجه نمودند و یکی از دوستان ما آقای سید هاشم آقا میری نیز که در نشر آن کتاب نقش داشت، نزدیک به کشته شدن رسید، اما امروز که این کتاب به راحتی در میان مردم است و از آن استفاده شایانی نمی کنند، خدا می داند که چقدر غصه می خورم ».