حدیث روز
پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله و سلم): هیچکس حقیقت ایمان را کامل نمی کند مگر اینکه جدال لفظی را رها کند هر چند با او باشد. بحارالانوار ج2 ص 138

شنبه, ۳ خرداد , ۱۴۰۴ Saturday, 24 May , 2025 ساعت ×
گفتند که بهلول قوم و خویش بود با هارون الرشید به خاطر قوم و خویشیش اون دربونها و کارمندا و ارتشیا و درباریا اذیت نمی کردند، احترام می کردند که هارون یه وقت بدش نیاد بعضی وقتا میومد میرفت خب البته مشهور بود که دیوونه است ما که میدونیم واقعا دیوونه نبود اما خب حالا اونا کاریش نداشتند حالا یه وقت مثلا، نتیجتا گاهی میومد میرفت. این پسر خاله بوده با هارون الرشید. یه دفعه اومد …
04 دی 1398 - 12:15
شناسه : 108
بازدید 2352
33
بهلول و هارون ... . یه دفعه اومد توی دربار همون محلی که هارون میشست و رجال مملکتی میشستند و همون دربار، دربارشاه. منتها عصری بودش مثلا دربار تا دو بعدازظهر بوده دیگه تعطیل میشده تا فردا این کسی نبود اونجا، وقتی تعطیل بشه خوب میرن، هیچ کس نبودش رفت اونجایی که هارون میشست، نشست و شروع کرد به قیافه ای که هارون حرف میزنه گفت: بگیریدش، بکشیدش نمیدونم چه کنیم همینجوری هی داشت دستور میداد. یه کسی، دربونی چیزی، اونجاها داشت جارو میکرد؛ دید سرصدا میاد! چه خبره؟ اومد دید؛ اِه! این رفیق این جا نشسته و هی داره دستور میده، چیز کرد که بابا این رفته اینجا نشسته و چندتا آمدند و بد برخورد کردند باهاش که تو چرا جای هارون نشستی و مثلا؛ ادا در میاری و این بی احترامی است و عصبانی شدن. اونا مثلا خیال کردند این دیگه حق دارن الان بزنندش که اینجوری کرده یک مقدار هم کتکش زدندو، رفت شکایت کرد به هارون که منو اینا زدن و ناراحت بود بله هارون چی کرد که چرا این؟گفتن بابا این بی احترامی کرده رفته جای تو نشسته داره ادای تورو درمیاره ما خب چی شدیم. ناراحت اومدن و اینها خب داشتن مثلا گریه ای میکرد نه از باب زدن، که مثلا آدم کتک خورده گریش خورنده کتکی است که خورده. این دیده گریه دیگه داره میکنه،گفت: حالا چته ناراحتی؟ حالا یه خورده کتک من تنبیهشون میکنم. این که چیزی نیست. گفت: برا کتکها گریه نمیکنم! من به حال تو دارم گریه میکنم! که من به بازی و به مسخره چند لحظه جای تو رو گرفتم چه بازی سرم دراومد. تو که جای موسی ابن جعفر و گرفتی به باطل خدا چه عذابی میخواد تورو بده
ارسال توسط : منبع : بحارالانوار ج67 ص309 باب57
پ
پ

نوشته های مشابه