والد استاد، مرحوم سیّد میرزا از متدیّنین و مقدّسین و از تجار بوده اند، حضرت استاد درباره پدر خود می فرمایند:
” پدر من هر روز سحر بیدار بود و به عبادت و تهجد اهتمام می ورزید و هر روز صبح به تلاوت قرآن می پرداخت، یک روز از اهل محل که مدتی بیماری صعب العلاجی داشت نزد پدرم آمد و گفت: سید میرزا شما در خواب مرا شفا دادی، من که برای شفای خود خیلی متوسل به اهل بیت ( علیهم السلام ) شده بودم، شب گذشته در عالم خواب شما را دیدم که خیلی با هیبت و وقار به سوی من آمدی و به من گفتی که بلند شو! تو شفا یافتی! آنگاه که بیدار شدم دیدم که بیماری ام ازمن رخت بر بسته است، ای سید تو مرا شفا دادی! آنگاه پدرم تبسمی کرد و فرمود: جدّم بوده است . ”
والده حضرت استاد از خاندان معروف به آقا کثیری بودند که متّشرف به اداره حسینیه واقع در کنار امامزادگان ( علیهم السلام ) بودند که همه ساله مراسم تعزیه خوانی امام حسین ( علیه السلام ) در آنجا برگزار می شد که اداره آن حسینیه، بسیار حائز اهمیت و باعث افتخار در بین اقوام آن منطقه به حساب می آید.
و دایی مادر حضرت استاد، مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی حاج سید محمد تقی خوانساری (رحمت الله علیه) که استاد امام خمینی ( رحمت الله علیه ) و مرجع وقت خود بوده اند و نماز باران ایشان در سال ۱۳۶۲ هجری قمری خاطره از یاد نرفتنی حوزه های علمیه بلکه تاریخ معاصر است.
حضرت استاد راجع به جدّ مادری خود می فرمود:
” پدرِ مادرِ من که او را بابا صدا می زدیم بسیار شخص متدین و مقدس بود و به یاد دارم که در ماه رمضان هر روز یک ختم قرآن می نمود. یعنی از هنگام صبح که آغاز می نمود در عصر آن را ختم می کرد؛ حالات خاصی داشت از جمله اینکه موقع خواب، هرشب به لعن دشمنان اهل بیت ( علیهم السلام ) می پرداخت از اولین ظلمه شروع می کرد تا به پایین و اسامی را منظم چیده بود و به قدری لعن می کرد تا خواب براو غلبه کند “.
آری چنین خانواده ای که سحرگاه چشم باز نمی کردند الّا بر قرآن کریم و مودّت و محبّت اهل بیت رسول خدا ( صل الله علیه و اله ) و شامگاه چشم فرو نمی بستند مگر بر تبری از دشمنان آل البیت و دشمنان خدا؛این چنین سلاله ای می تواند بستر کاملی باشد برای به دنیا آمدن مولودی که تحمّل بار سنگین ابلاغ رسالت انبیاء الهی را داشته باشد. طوبی لهم و حسن مآب.